There and Back again
داستان ساخت فیلم مبتنی بر اولین شاهکار استاد جان رونالد روئل تاکین( J.R.R Tolkien) یعنی رمان The Hobbit or There and Back again بسیار طولانی است. تالکین در سال 1969 میلادی ، حق ساخت فیلم های سینمایی مبتنی بر این کتاب را به مبلغ ناچیز 60 هزار دلار به شرکت United Artists فروخت اما متاسفانه یا خوشبختانه تا سال های متمادی خبری از ساخت فیلم سینمایی از این رمان نسبتا کودکانه شنیده نشد. تا اینکه در سال 1995 میلادی پیتر جکسون( Peter Jackson) و همسرش فران والش( Fran Walsh) اعلام کردند که قصد ساخت یک فیلم سینمایی از کتاب The Hobbit or There and Back again را دارند( شاید در آن زمان خود جکسون هم فکرش را نمی کرد که پروسه ساخت این فیلم 17 سال طول بکشد). متاسفانه در آن زمان جکسون به علت مشکلات حقوقی از رسیدن به هدف خود بازماند و به سراغ دیگر شاهکار تالکین و یکی از بهترین اثار ادبی تاریخ یعنی The Lord of the Rings رفت. از سال 2001 تا 2003 این سه گانه به پرده های نقره ای سینما رفت و توانست به یکی از موفقترین فیلم های تاریخ از نظر منتقدان و همچنین از نظر فروش تبدیل شود. تقریبا خبری از سرزمین میانه و پروسه ساخت فیلم ” هابیت ” نشد تا اینکه در سال 2007 جکسون اعام کرد که به علت مشکلات اش با شرکت New Line Cinema، تنها به عنوان تهیه کننده در پروژه هابیت ایفای نقش می کند. این طور شد که پروژه ساخت فیلم هابیت با اتحاد سه شرکت بزرگ Warner Bros، New Line Cinema و MGM آغاز شد تا این پرژوه از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداشته باشد. البته بسیار از طرفدارن از کناره گیری جکسون از سمت کارگردانی بسیاز ناراحت و نگران شده بودند تا اینکه در سال 2008 تایید شد که گیلرمو دل تورو(Guillermo del Toro- پسر جهنمی و Pasific Rim) به عنوان کارگردان در این پروژه حضور خواهد داشت خبری که تا حدودی از ناراحتی نبود جکسون کاست. در این سال بود که جکسون، دل تورو ، فران والش و فیلپا بوینز(philippa boyens) کار نوشتن فیلم نامه را آغاز کردند و به طور کلی فیلم وارد مرحله پیش تولید شد. در سال 2009 دو شرکت New Line Cinema و MGM به مشکلات مالی برخورد کردند و همین باعث شد تا گیلرمو دل تورو از آغاز کردن مرحله فیلم برداری خود داری کند. در سال 2010 ، دل تورو از کارگردانی این فیلم استعفا داد و برای همیشه پروژه ساخت این فیلم را ترک کرد. نام های زیادی برای فیلم برداری این پروژه به میان آمد که از میان آن ها می توان به سم ریمی(Sam Raimi) اشاره کرد. در ادامه در خبری پیتر جکسون موجبات خوشحالی بسیاری از طرفداران را فراهم کرد و اعلام کرد که اگر مشکلات مالی فیلم حل شود کارگردانی هابیت را بر عهده می گیرد و البته در ادامه یان مک کلن (Sir Ian Mckellen) اعلام کرد که اگر پروسه ساخت فیلم سرعت نگیرد برای همیشه او نیز این پروژه را ترک می کند. هواردان از سویی خوش حال و از سوی دیگر ناراحت بوند. سرانجام در دسامبر سال 2012 اولین قسمت از سه گانه هابیت بر روی پرده های نقره ای رفت . بازخورد های منتقدان و بینندگان به این فیلم بسیار جالب بود. منتقدان فیلم را تحویل نگرفتند و تماشاگران برای دیدن فیلم صف می بستند. هر چه هست قسمت اول هابیت توانست هم موفقیت های مالی زیادی را بدست آورد و طرفداران را نیز راضی کند هر چند که زیر سایه سنگین مقایسه با سه گانه ” LOTR” قرار دارد ، مقایسه ای که خیلی کار درستی نیست.

پیتر جکسون در جریان مراحل ساخت هابیت دوباره چاقی به سراغش آمد و مهمتر از همه به بیماری زخم معده نیز مبتلا شد ولی یک کلمه در توصیفش کافیست: دوست داشتنی!
اما برویم سراغ قسمت دوم از سه گانه ی هابیت، قسمتی که اگر از کسانی که قبلا کتاب را خوانده اند بپرسید که نظرتان راجب به قسمت دوم چیست شاید مانند من در جواب بگویند : هیجان انگیز! بله قسمت دوم بسیار هیجان انگیز به نظر می آید چرا که دیگر داستان فیلم صرفا بیان کننده سفر یبلبو (Bilbo)و میثراندیر(Mithrandir) و 13 دورف به اربور(Erebor) نمی باشد و وقایع دیگر و خطوط جدیدی نیز به داستان اضافه خواهد شد( البته قسمت نخست نیز خط داستانی سایرون و اتفاقات تپه جادوگری را دنبال می کرد اما کم رنگ تر ). حال که بیلبو و 13 دورف به سلامتی از کوه های مه آلود گذر کرده اند ، تنها کوه را در پیش روی خود می بینند اما برای رسیدن به آن باید از موانع زیادی عبور کنند اولین مانع سبز بیشه می باشد (که البته دیگر به خاطر وجود سایرون به سیاه بیشه مخوف تبدیل شده است) و پس آن مهمترین مانع و خطر سردسته ارک های گونداباد( gundabad) یعنی آزوگ(Azog) ارک سپید است. در کنار این خط داستانی ما شاهد روایت داستان دول گول دور(dol guldur) و سایرون( که در این جا با لفظ جادوگر خطابش می کنند) نیز خواهیم بود . چیزی که در این میان بسیار پر اهمیت این است که نویسندگان و فیلم نامه نویسان این فیلم چطور این داستان پر اتفاق را روایت می کنند البته روایت قسمت اول تا حدودی رضایت کننده بود اما این بار با توجه به حجم وسیع داستانی انتظار می رود روایت داستان نیز ارتقا یابد.

اولین پوستر فیلم
همان طور که می دانید هابیت اولین فیلم سینمایی می باشد که از فرمت 48 فریم استفاده می کند. افرادی مانند جیمز کامرون آن را یک پیشرفت بزرگ می دانند اما منتقدان خیلی این تغییر را تحویل نگرفته اند و هابیت 48 فریمی را این طور توصیف کردند:” در هنگام دیدن هابیت بیشتر حس دیدن یک سریال به شما دست می دهد تا یک فیلم سینمایی”. البته چه خوب چه بد باز هم جکسون از این تکنولوژی نوین در قسمت دوم و سوم نیز استفاده خواهد کرد. اما یکی از تغییرات آزار دهنده قسمت نخست نسبت به سه گانه حلقه سیاه، استفاده از CGI و دوربین های موشن کپچر در خلق ارک ها می باشد. بدون هیچ شک و تردیدی گریم و طراحی ارک ها در قسمت نخست یکی از بهترین های تاریخ سینما می باشد اما علاقه جکسون به استفاده از تکنولوژِی های نوین از یک سو و کاهش هزینه ها در این روش باعث شد که جکسون از استودیو Weta Digital خویش استفاده کند. استودیویی که امروزه به یکی از قطب های جلوه ویژه تبدیل شده است و حتما به یاد دارید که با ساخت شخصیت گالم در سه گانه حلقه ها و آن اجرای بی نظیر اندی سرکییس(Andy Serkis) به آوازه ای بی نظیر رسید. صحبت از اندی سرکیس مرد دیجیتالی این روز های سینما شد و باید گفت که متاسفانه دیگر شاهد حضور گالم در قسمت دوم نیستیم. اندی سرکیس یک تنه به یکی از نکات مثبت فیلم در نسخه اول تبدیل شده بود البته خوشبختانه او هنوز به عنوان دستیار کارگردان در این پروژه حضور دارد .

طراحی ثراندوییل بی نظیراست و از قضا بازیگرش صدای بسیار دلنشینی دارد

ایشان هم همان مهمان ناخوانده معروف هستند

لگولاس و بارد کمان گیر در یک نما- لگولاس با وجود گذشت ده سال از زمان سه گانه حلقه ها تغییری نکرده است و همچنان همان لگولاس قدیمی است
اما نکته مهم و طلایی فیلم حضور اژدها سرخ رنگ معروف یعنی Smaug می باشد. این اژده در فرهنگ غرب بسیار بسیار معروف می باشد و به یکی از نماد های ادبیات فانتزی کودکان تبدیل شده است. برای درک محبوبیت و شهرت این اژدها کافیست بگویم مجله «Forbes» در لیستی این شخصیت رو به عنوان ثرومتندترین شخصیت فانتزی معرفی کرده است . هر چه هست بنیدیکت کامبربچ(Benedict Cumberbatch) بازیگر مستعدی که در سریال موفق شرلوک نامی برای خود دست و پا کرد این بار به این آژدها خوف ناک جان می بخشید. تقابل جالبی بین او و مارتین فریمن(Martin Freeman) بازیگر نقش بیلبو وجود دارد(چرا که در واقع این بار شرلوک و واتسون در برابر هم دیگر قرار می گیرند). در اولین تریلر منتشر شده از فیلم توانستیم برای اولین بار با نسخه پیتر جکسونی اسماگ روبرو شویم که باید گفت در همین نگاه کوتاه بسیار جالب بود. از طرفی ما شاهد حضور یک شخصیت کاملا جدید دیگر هستیم البته جدید از این نظر که ما سابقا در فیلم های جکسون او را ندیده ایم مگر نه ایشان نقش بسیار پر رنگی در رمان تالکین ایفا می کنند. ایشان کسی نیستند جز بارد کمان گیر( Bard The Bowman) ، یکی از اهالی و شکارچیان شهر روی دریاچه که در توصیف اش کافیست این را بگویم که خودتان را برای حضور پر رنگش آماده کنید . در کنار این شخصیت بئرون (Beoren) نیز که یک خرس نما ( Were Bear ) است ،که البته تاکین در کتاب هایش به این موجودات تغییر شکل دهنده ( Shape Shifter ) می گوید ،نیز همانند کتاب حضوری کوتاه اما تاثیرگذار خواهد داشت . راداگست جادوگر ( Radagast The Brown ) نیز این طور که پیداست همانند نسخه قبل نیز در فیلم نقش آفرینی کوتاهی دارد . در فهرست شخصیت های فیلم که در IMDb موجود است اگر نگاهی بیاندازیم ، به شخصیتی به نام الروس ( Elros) بر می خوریم. اکسانی که با دنیای تالکین آشنا هستند می دانند این نام در کتاب های تالکین چه معنایی دارد. الروس برادر دو قلوی الروند می باشد که در روزگارهای نخستین از میان انسان بودن و الف بودن ، اسنان بودن را برگزید و اولین پادشاه انسان ها نام گرفت. حال امشخص نیست که آیا این الروس در فیلم همان الروس است یا الف دیگری است. اوجود این شخصیفیلم از لحاظ شخصیت های فانتزی چیزی کم و کسر نداشته باشد.

تقابل بیلبو و اسماگ

Do not Think that I would not kill YOU Dwarf
تا به حال به این فکر کرده اید که چرا اسپیلبرگ در اکثر کارهایش از جان ویلیامز استفاده می کند؟ یا اینکه چرا دارن آرونوفسکی در اکثر کارهایش از کلینت منسل استفاده می کند؟ یا کریستوفر نولان علاقه زیادی به استفاده از هانس زیمر دارد؟ دلیل اش شاید نزدیک بودن طرز تفکر کارگردان با آهنگ ساز است که تاثیر مهم در هماهنگی میان تصویر و صدا دارد. پیتر جکسون نیز با هاوارد شور همکاری بسیار خوبی دارد البته باید گفت هاوارد شور در کنار جکسون بسیاری از آثار مارتین اسکورسیزی را نیز آهنگ سازی کرده است ودیوید کروننبرگ نیز به هاوراد شور علاقه بسیاری دارد. . هر چه باشد برنده 3 اسکار و بسیاری دیگر از جوایز موسیقیایی ، بهترین انتخاب برای آهنگ سازی این سه گانه بوده است چرا که به گفته خودش با تار و پود دنیای تالکین آشنایی کامل دارد.
قسمت دوم سه گانه هابیت در در دسامبر سال میلادی جاری بر روی پرده می رود و باید گفت سخت است که منتظر این فیلم نباشیم. باید اشاره کنم که خاندان تالکین از فروش حق ساخت هر گونه افتباس از سایر کتاب های تالکین مانند سیلماریلیون (Silmarillion) خود داری می کنند چرا که آن ها و در اصل کریستوفر تالکین اصلا از اقتباس جکسون از دنیای پدرش راضی نبودند. هر چه هست اگر خود را هم جای آن ها بگذاریم ساخت عناوین «LEGO» از این شاهکار ادبی که عمری وقت صرف آن شده است به نوعی توهین به نگارنده اش است. شاید دیگر خبری از سرزمین میانه و آردا در آینده نشود پس از این فرصت نهایت استفاده را ببرید.

ایشان کریستوفر تالکین هستند فرزند ارشد جان رونالد تالکین. پس از مرگ پدرش به جمع آوری نامه ها و یادداشت هایش کرد. فرزندان هورین و مجموعه کتاب های تاریخچه سرزمین میانه حاصل تلاش های اوست.

نققشه معروف ثورین سپربلوط.

نقشه سرزمین میانه – شاید برای شما سوال باشد که چرا گندالف به دورف ها در رسیدن به هدفشان کمک می کند. در واقعا هدف گندالف از این کار نابودی اسماگ است، او در درون خود حس کرده است که سایرون قصد دارد اسماگ را تسخیر و از او به عنوان سلاحی مرگ بار در جنگ با اسنان ها استفاده کند.

شورای سپید نقش مهمی در قسمت دوم دارند البته این طور به نظر می رسد که برداشت جکسون با کتاب تفاوت هایی داشته باشد. کریستوفر لی(Christopher Lee) به نظر می رسد در قسمت دوم نیز حضور خواهد داشت البته به دلیل کهولت سن فیلم برداری از سکانس هایی که نقش آفرینی می کند در لندن انجام می شود این شرایط برای یان هولم ( Ian Holm) نیز برقرار است. یان هولم و یان مککلن و کریستوفر لی نماد های سینمای فانتزی هستند.
سلاح هایی که در این سه گانه می بینیم:

Sting
استینگ(Sting) ، شمشیری که گفته می شود در دوره نخست سرزمین میانه و در Gondolin ساخته شده است. سازنده و صاحب اصلی آن مشخص نیست. مهمترین ویژگی اش درخشیدن آن در زمانی که ارک ها و گابلین ها نزدیک شما هستند، است. شمشیری که از بیلبو و بعد ها فرودو در مقابل دشمن هایشان محافظت کرد.

Orcrist
ارک ریست( Orcrist) به معنای شکافنده ارک ها( تشکیل شده از ارک و ریست( Rist) که در زبان الف ها به معنای شکافتن است)، شمشیری که همانند Sting توسط الف های Gondolin و در زمان پادشاه Turgon ساخته شده است. در طول تاریخ این شمشیر بین اشخاص زیادی دست به دست شده استاما شهرتش به زمان سقوط Gondolin باز می گردد. در آن زمان Ecthelion ، با بدست داشتن این شمشیر صد ها ارک را از بین برد و به همین خاطر این شمشیر به شکافنده ارک ها مشهور شد.

Glamdring
“This, Gandalf, was Glamdring, Foe-hammer that the king of Gondolin once wore.”
Elrond-
گلامدرینگ(Glamdring) ، شمشیری که گفته می شود به پادشاه بزرگ الف های Gondolin یعنی Turgon تعلق دارد. شمشیری که به مدت 6500 ناپدید شده بود و به افسانه ها پیوسته بود تا این که گندالف آن را در یک غار در اطراف کوه های مه آلود پیدا کرد. در شرق از آن به نام Foe-Hammer یاد می کنند و ارک ها نام آن را Beater ( شکست دهنده) گذاشتند. این شمشیر یاری رسان گندالفدر نبرد حلقه قدرت بود . در پایان مشخص نیست که سرانجام این شمشیر چه شد. برخی ها می گویند گندالف آن را همراه با اسبش Shadow Fax به والینور برد برخی ها می گویند این طور نیست زیرا والینور مکان مقدسی است و بردن شمشیر به آن جا ممنوع است.
و اما حسن ختام این مقاله ……
“It’s a dangerous business, going out your door. You step onto the road, and if you don’t keep your feet, there’s no telling where you might be swept off to.”-Bilbo Baggins