گیمرگروپ|GamerGroup

گیمرگروپ|GamerGroup

گروه گیمر ها
گیمرگروپ|GamerGroup

گیمرگروپ|GamerGroup

گروه گیمر ها

GTA 5خودمان یا GTA 5 آن ها!

برگرفته از سایت دنیای بازی

با خودم میگفتم که یک روز این کار را میکنم.همین که  هر هفته یک نوشته ی کوچکی در مورداتفاقات دور و اطرافمان بنویسم و با کاربران خوب دنیای بازی به درد و دل  بپردازیم. 

 

1-نام او کارل و نام خوانودگی اش جانسون است.او یک سیاه پوست است بدنی استخوانی دارد.دوستانش زیاد به او احترام نمی گزارند.اهل دود و دم نیست و از سیگار و مواد مخدر دوری میکند. کمی دست و پا چلفتی است و از وضع مالی خوبی برخوردار نیست.

خط های بالا توصیف شخصیت اصلی محبوب ترین نسخه از سری GTA (حداقل در نزد ما) است.او یک انسان ساده است،مانند بسیاری از ما،شاید همین ساده بودنش او را به یکی از ماندگارترین شخصیت های  هنر هشتم تبدیل کرده است.کسی که نامش برای ما یادآور خاطرات خوش گردش در سه شهر اصلی بازی، وارد کردن کد های تقلب ،مرگ های متعدد،مردم با قیافه های تکراری،تصادف های شدید و فرار از دست پلیس ها است.در بازی سن آندریاس، شاهد روایت داستانی خوبی هستیم. روابط و شناخت شخصیت ها در حین ماموریت ها به هویت می رسند. هر چند که بسیاری از ماموریت ها از جنبه طنز و مضحکی برخوردارند ولی این ماموریت ها به جنبه شوخ طبعانه و سرخوشانه بازی و کاراکترهای بازی می آید. ماموریت اسپرت کردن یک کادیلاک قدیمی برای رقص کادیلاک ها و … چیزی که بخوبی روایت می یابد اینست که این فعالیت ها در جامعه آمریکا یا بسیاری از کشورها وجود داشته و اجرا می شود. یک فعالیت عمومی و شهری که از بطن و بافت جامعه بیرون آمده و موردی است که حداقل در نزد آنها عمومیت داشته و باور پذیرست. که یکی از جنبه های موفقیت این سری بازی ها در نزدیکی و مقبول عموم واقع شدن آنست.چیزی که در این بازی اهمیت دارد اینست که حتی سازندگان نخواسته اند خشونت و بدگویی های درون این بازی را استرلیزه کرده و آنرا برای همه بازیبازان به درجه مناسب برسانند. موردی که باعث ملموس تر شدن فضای بازی شده بود اما منجر به لوث شدن ارزش های اخلاقی در نزد آحاد بازیبازان شده است. بر این عقیده هستم که دنیای بازیها ویدیویی می بایست مبرا از این موارد گشته و به اصل خودش بازگردد و نقاط اساسی خودش را به قوت رساند.عاملی که خود باعث می شود که بازی در نزد عموم جامعه به عنوان یک عنوان بی آلایش جذب شود و به موفقیت برسد.

2-در سال 2008 نسخه ی چهارم از سری اصلی GTA ،عرضه شد .عنوانی که از لحاظ موفقیت در جذب منتقدان و فروش نسخه های قبلی را رد کرد.در این نسخه  با یک محیط و فضای خشن تر و مردان تری طرف هستیم. یک کاراکتر اروپایی و مهاجر(یک مبارز انقلابی) که برای کسب کار و زندگی  خواهی به آمریکا آمده است و در طول بازی ماموریت های جدی تری را به انجام می رساند. چیزی که در عنوان قبلی از عمق کمتری برخوردار بود.شاید همین جدی گرفتن راک استار باعث شد تا این نسخه به اندازه ی قسمت قبلی جذاب و مفرح نباشد. او یک سرباز سابق 30 ساله است که برای فرار از گذشتهٔ تلخ و در جستجوی «رویای امریکایی» به شهر آزادی آمده است. او توسط پسر عمویش، رومن بلیک، به آمدن به امریکا ترغیب شده، کسی که در نامه هایش به نیکو ادعا داشت که زندگی عالی با زنهای زیبا، ماشین‌های آخرین مدل و پول بسیار در امریکا دارد. اما بعداً مشخص می‌شود که تمام اینها دروغی بیش نبوده است، رومن فقط یک آژانس تاکسی تلفنی در حال ورشکستگی دارد، مبلغ زیادی بدهی بالا آورده و تمام خلافکاران شهر برای سر او جایزه گذاشته‌اند. در واقع رومن با آگاهی از گذشته وحشتناک پسر عمویش، با این امید که نیکو او را از دست طلبکارانش نجات دهد، یا حتی دروغ او را به واقعیت تبدیل کند، وی را به امریکا کشانده است.همان جور که مشاهده می کنیم شخصیت نیکو بسیار جدی و پیچیده تر از کارل جانسون شخصیت پردازی شده است.اما واقعاً چرا نیکو با آن شخصیت پردازی فوق العاده اش به پای سی جی  که بسیار ساده تر پرداخته شده نمی رسد؟

3-حداقلش دلیلش برای بنده مشخص است ،عموم مردم  از یک بازی توقع داستانی به شدت درگیر کننده و تو در تو  را ندارند،آن ها فقط می خواهند از یک عنوان لذت ببرند و در آن زندگی کنند،نسخه ی چهارم از این سری هر چقدر هم که پر طرفدار و زیبا بود از لحاظ “بازی”بودن به سان آندریاس نزدیک هم نمی شد.مشکلی که در آخرین انحصاری سونی هم به آن بر می خوریم،یک بازی که با داستان فوق العادش در جذب مخاطبان و فروش فوق العاده عمل کرده اما از لحاظ سرگرمی نزدیک بخ برادر خوانده اش(سری  آنچارتد) نمی شود.


4-درحال حاضر مهم ترین اخبار در وادی هنر هشتم مربوط به آخرین نسخه از این سری تحت نام GTA 5 است،عنوانی که از لحاظ شمارشی به مانند سا آندریاس شماره پنج را یدک می کشد.به دلیل شلوغ کاری ها و خرج های  زیاد سازندگان خیلی ها از همین حالا موفقیت این بازی را تضمین شده می دانند.راک استار انگار دوباره فهمیده است که یک بازی ساز است و وظیفه آن سرگرم کردن مخاطب است نه تعریف کردن قصه.برای آموزش آماده سازی ماموریت از ماموریتهای  کوچک (mini heists) شروع می شود. بازیکنان باید وسایل نقلیه ,لباسها , ماسکها,و وسیله نقلیه فرار را فراهم کنند. این سرقتها آماده سازی سرقت بزرگتری هستند که باید بی نقص اجرا شود. این عملیاتها نیازمند افراد متخصص می باشد .حتماً مانند خود من باخواندن پاراگراف آخر هیجان زده شدید!درست است این جادوی راک استار است که در سان آندریاس هم از آن استفاده کرد.یعنی آن چیزی که مردم در رویای خودشان می خوانند.واضح است که بسیاری از مردم دوست دارند که با ماشین آخرین مدل در اتوبان ها ی بزرگ با تمام سرعت بدون دخالت پلیس رانندگی کنند،یا به شکار بپردازند و حتی از بانک سرفت کنند(این آخرین را انصافاً خودم  در واقعیت دوست ندارم!!!)یا حتی به غمار کردن بپردازند با دوستشان در شهر به گردش بپردازند و ده ها کار دیگر که زندگی مدرن به این آسانی ها اجا اش را نمی دهد.اما  می توانید در این بازی آن را انجام دهید.

شخصاً امیدوارم GTA V فارق از هر نمراتی که دریافت می کند چه 99 و چه 90،بتواند نیاز های بلند پروازانه ی هر انسان عادی  که در واقعیت نمی تواند انجام بدهد را برطرف کند و لبخند را پس از 8 سال به دوست داران این سری باز گرداند. یا به نوع دیگر امیدوارم خاطرات جی تی ای پنج* خودمان را جی تی ای آن ها  بر طرف کند.

*Grand Theft Auto: San Andreas نسخه ای از GTA است که بسیاری در کشور ما  از آن به اشتباه با نام نسخه ی پنجم یاد می کنند.

نظرات 1 + ارسال نظر
امیرحسین کرابی پنج‌شنبه 21 شهریور 1392 ساعت 11:31

خییییییییلی قشنگ بود.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.